۱از طرف پولُس که به ارادۀ خدا، رسول مسیح عیسی است و از طرف برادر ما تیموتاوس به کلیسای خدا در شهر قرنتس و تمام مقدسین مقیم یونان تقدیم میشود. ۲فیض و سلامتی از جانب خدا، پدر ما، و خداوند عیسیمسیح، بر شما باد!
۳سپاس بر خدا، پدر خداوند ما عیسیمسیح که پدری مهربان و سرچشمۀ آسایش و تسلی است. ۴او ما را در تمام سختیها و زحمتهای ما آسودگی بخشید، تا ما بتوانیم با استفاده از همان آسایشی که خدا به ما عطا فرمود، کسانی را که به انواع سختیها گرفتار هستند، آسودگی بخشیم. ۵همانگونه که ما در رنجهای بسیار مسیح شریک هستیم، به وسیلۀ مسیح در آسایش فراوان او نیز شریک هستیم. ۶اگر زحمات و سختیها نصیب ما میشود، بخاطر آسودگی و نجات شماست و اگر آسایش در انتظار ماست، این هم باید موجب آسودگی خاطر شما باشد. یعنی وقتی شما هم مثل ما رنج و زحمت میکشید، پُر حوصله و با تحمل باشید. ۷امید ما به شما استوار است، زیرا میدانیم، چنانکه در رنجهای ما شریک هستید، در آسایش ما نیز حصه خواهید داشت.
۸ما نمیخواهیم از زحماتی که در ایالت آسیا برای ما پیش آمد بیخبر باشید. بارهایی که به دوش ما گذاشته شد، آنقدر گران و سنگین بود که امید خود را به زندگی از دست دادیم. ۹احساس میکردیم که حکم مرگ ما صادر شده بود. چنین واقع شد تا به خدائی که مردگان را زنده میکند متکی باشیم، نه به خود ما. ۱۰خدا ما را از خطر مرگ بسیار وحشتناکی رهانید و امید ما باز هم به اوست که بار دیگر ما را رهائی بخشد. ۱۱شما نیز با دعاهای تان ما را یاری کنید تا وقتی عدۀ بسیاری برکاتی را که خدا به ما داده است ببینند، آنگاه عدۀ بیشتری به خاطر ما خدا را سپاس خواهند گفت.
۱۲افتخار ما اینست و وجدان ما نیز شاهد است که در مناسبات خود با مردم این دنیا و مخصوصاً با شما با خلوص نیت و بیریایی خدایی رفتار کردهایم. ما به فیض خدا متکی بودیم، نه به فلسفۀ دنیوی. ۱۳در آنچه نوشتیم، مقصد ما همان است که شما میخوانید و میفهمید. ۱۴و امیدواریم شما همانطور که ما را تا حدی میشناسید این چیزها را نیز کاملاً بفهمید تا آخر در روز عیسی خداوند، چنانکه ما به شما افتخار میکنیم شما نیز به ما افتخار کنید.
۱۵با چنین اطمینانی بود که تصمیم گرفتم پیش از همه از شما دیدن کنم تا برکاتی دو برابر به شما برسانم. ۱۶یعنی میخواستم هم در وقت رفتن به مقدونیه و هم در مراجعت از آنجا از شما دیدن کنم و در بازگشت با کمک شما، راه یهودیه را در پیش بگیرم. ۱۷آیا این تصمیم من نشان میدهد که دچار تردید شدهام؟ آیا من هم در نقشههای خود مثل مردم این دنیا به اقتضای زمان، بلی یا نخیر میگویم؟ ۱۸همانگونه که سخنان خدا قابل اعتماد است، گفتار ما نیز به شما دو پهلو نمیباشد. ۱۹زیرا پسر خدا، عیسیمسیح، که من و سیلوانُس و تیموتاوس او را به شما اعلام کردیم، هرگز دو دل نبود بلکه بلی او همیشه «بلی» بوده است، ۲۰زیرا هرقدر که وعدههای خدا زیاد باشند همۀ آنها بطور مثبت در مسیح انجام میشوند و به این جهت وقتی خدا را ستایش میکنیم به وسیلۀ مسیح آمین میگوئیم. ۲۱خدا، ما و شما را در پیوستگی با مسیح استوار نموده و وظیفۀ مقدسی به ما داده است. ۲۲و خدا مُهر مالکیت خود را بر ما گذاشت و روحالقدس را به عنوان ضامن همۀ برکات آینده در دلهای ما نهاد.
۲۳به جان خود سوگند میخورم و خدا را بر این شاهد میگیرم که من از آمدن به قرنتس به این دلیل خودداری کردم، که مبادا مزاحم شما شوم. ۲۴مقصود من این نیست که حاکم بر ایمان شما باشم! نخیر، بلکه ما همکاران واقعی شما هستیم تا شما به خوشی حقیقی مایل شوید، زیرا شما در ایمان پایدار هستید.
۱پس در این مورد تصمیم گرفتم که اگر آمدن من باعث رنجش و اندوه شما شود، دیگر پیش شما نیایم؛ ۲زیرا اگر من شما را برنجانم، دیگر چه کسی باقی میماند که به من دلخوشی دهد؟ جز همان کسانی که من رنجانیدم! ۳به این جهت آن رساله را نوشتم تا در وقت آمدن من آن کسانی که باید مرا خوشحال کنند، مایۀ رنجش و اندوه من نشوند. اطمینان دارم که شادمانی من همۀ شما را نیز شادمان خواهد ساخت. ۴من آن رساله را با قلبی بسیار اندوهگین و پریشان و با اشکهای فراوان به شما نوشتم. منظورم رنجانیدن شما نبود، بلکه میخواستم شما را از محبت خاصی که به شما دارم، خاطرجمع سازم.
۵اگر کسی در میان شما باعث رنجش و اندوه شده است، نه فقط مرا رنجانیده است، بلکه تا حدی همۀ شما را نیز! (در این مورد نمیخواهم بیش از حد سختگیری کنم.) ۶جزای که اکثر شما نسبت به شخص مقصر روا داشتید، برای او کافی است. ۷پس اکنون شما باید او را ببخشید و دلداری دهید مبادا غم و اندوه زیاد، او را از پای درآورد. ۸بنابراین من از شما خواهش میکنم که محبت خود را دوباره به او ثابت کنید. ۹زیرا من آن رساله را نوشتم تا شما را آزمایش کنم. من میخواستم ببینم که آیا در هر موردی از تعالیم من اطاعت میکنید یا نه. ۱۰هرگاه شما کسی را ببخشید، من نیز او را میبخشم و اگر لازم باشد که من هم او را ببخشم، باید بگویم که من او را در حضور مسیح و به خاطر شما بخشیدهام. ۱۱ما نمیخواهیم شیطان ازاین فرصت استفاده کند؛ زیرا ما از نقشههای او بیخبر نیستیم.
۱۲وقتی به ترواس رسیدم که بشارت مسیح را بدهم، فرصت خوبی برای خدمت خداوند داشتم، ۱۳اما چون برادرم تیطُس را در آن جا نیافتم، فکرم پریشان بود. پس از حضور ایشان رخصت شده، به مقدونیه رفتم.
۱۴سپاس به خدائی که ما را در مسیح، در صف پیروزمندان قرار داده و هدایت میکند. مثل عطر خوشبوی در همه جا پخش میشویم تا بوی خوش معرفت خدا را به همه برسانیم. ۱۵زیرا ما مانند بُخُور خوشبویی هستیم که مسیح به خدا تقدیم میکند و بوی خوش آن هم بین آنانی که نجات مییابند و همچنین بین آنانی که هلاک میگردند، پخش میگردد. ۱۶این بو برای کسانی که در راه هلاکت هستند، بوی کشندهای است که مرگ را به دنبال دارد و برای آنهایی که در طریق نجات روانند، بوی زندگیبخش میباشد. پس کیست که لیاقت این کار و خدمت را داشته باشد؟ ۱۷ما کلام خدا را نمیفروشیم، چنانکه بسیاری میکنند، بلکه ما آن را با صمیمیت، مانند کسانی که از جانب خود خدا وظیفه دارند و در حضور او خدمت میکنند و در مسیح هستند، بیان میکنیم.
۱شاید بگوئید که ما به خودستائی پرداختهایم! آیا ما مثل دیگران از طرف شما و یا برای شما به سفارشنامه ضرورت داریم؟ ۲بهترین سفارشنامۀ ما شما هستید، که در دلهای ما نوشته شده تا تمام مردم آن را بخوانند و بفهمند. ۳شما مکتوبی هستید که مسیح آن را نوشته و توسط ما به دیگران رسانیده است. این نامه با رنگ و بر روی تخته سنگ نوشته نشده است، بلکه نامهای است که روح خدای زنده بر قلبهای انسانی نوشته است.
۴ما فقط به علت اطمینانی که به خدا داریم، به وسیلۀ مسیح چنین ادعای میکنیم. ۵در خود لیاقتی نمیبینیم که بگوئیم ما صلاحیت انجام چنین کاری را داشتهایم. نخیر! بلکه لیاقت ما از جانب خداست. ۶او ما را لایق گردانید که خدمتگذار عهد و پیمان جدید باشیم و این عهد یک سند تحریری نیست، بلکه از روح خداست، زیرا شریعت نوشته شده، انسان را به مرگ میکشاند، اما روح خدا زندگی میبخشد.
۷اگر دوران شریعت که بر سنگ حک شده بود و به مرگ میانجامید، با چنان شکوهی شروع شد که قوم اسرائیل به علت نوری که در صورت موسی میدرخشید نتوانستند به چهره او نگاه کنند (هرچند که آن نور رفتهرفته ناپدید میشد)، ۸پس دورۀ ظهور روحالقدس چقدر با شکوهتر خواهد بود. ۹و اگر دورانی که شریعت مردم را محکوم میساخت، با چنان شکوهی همراه بود، پس دورهای که مردم تبرئه میشوند باید چقدر شکوه و جلال بیشتری داشته باشد! ۱۰در واقع میتوان گفت که دوران پُر شکوه اول، تمام جلوه و جلال خود را در برابر شکوه و جلالِ بیشتر دوران دوم، از دست داده است. ۱۱و اگر آنچه که به تدریج ناپدید میگشت دارای چنین شکوه و جلالی بود، پس آنچه دائمی است، باید دارای چه شُکوه بیشتری باشد؟
۱۲چون چنین امیدی داریم، با شجاعت سخن میگوئیم. ۱۳ما مثل موسی نیستیم که نقابی بر صورت خویش گذاشت تا قوم اسرائیل پایان آن شکوه زودگذر را نبینند. ۱۴ذهنهای آنها کند شده و تا به امروز در موقع خواندن عهد عتیق این نقاب باقی مانده است و برداشته نمیشود، زیرا فقط به وسیلۀ مسیح برداشته خواهد شد. ۱۵بلی، تا به امروز هر وقت آنها تورات موسی را میخوانند، آن نقاب ذهن شان را میپوشاند. ۱۶اما همینکه کسی به خداوند روی آورد، آن نقاب برداشته میشود ۱۷و در این جا مقصود از کلمۀ «خداوند»، روحالقدس است و هر جا روح خدا باشد، در آنجا آزادی هست. ۱۸و همۀ ما در حالی که با صورتهای بینقاب مانند آئینهای جلال خداوند را منعکس میسازیم، رفتهرفته در جلالی روز افزون به شکل او تبدیل میشویم و این کار، کار خداوند یعنی روحالقدس است.
۱چون خدا از لطف خود این وظیفه را به ما داده است، مأیوس نمیگردیم. ۲ما از همه روشهای پنهانی و ننگین دور شدهایم و هرگز با فریبکاری رفتار نمیکنیم و پیام خدا را تحریف نمینمائیم، بلکه با بیان روشن حقیقت میکوشیم که در حضور خدا مورد پسند وجدان همۀ مردم باشیم. ۳زیرا اگر انجیلی که اعلام میکنیم پوشیده باشد، فقط برای کسانی پوشیده است که در راه هلاکت هستند. ۴سردار این دنیا افکار آنها را کور کرده است تا نور انجیل پُر شکوه مسیح را که صورت خدای نادیده است، نبینند. ۵ما نمیخواهیم خود ما مورد توجه قرار بگیریم، بلکه اعلام میکنیم که عیسیمسیح، خداوند است و ما به خاطر او خادمین شما هستیم. ۶زیرا همان خدائی که فرمود: «روشنائی از میان تاریکی بدرخشد»، در قلبهای ما نیز درخشیده است تا آن نور معرفت جلال خدا که در چهرۀ مسیح مشاهده میشود، بر ما بدرخشد.
۷با وجود این، ما چنین گنجی در کوزههای سفالین داریم تا معلوم گردد که آن قدرت بزرگ از ما نیست، بلکه از خداست. ۸از هر طرف تحت فشار هستیم، ولی نمیشکنیم؛ گاهی دچار شک و تردید میشویم، اما تسلیم نا امیدی نمیگردیم. ۹آزار میبینیم، اما هیچ وقت تنها نیستیم. میافتیم ولی نابود نمیشویم. ۱۰بدنهای فانی ما دائماً داغ مرگ عیسی را با خود دارند تا زندگی عیسی در بدنهای ما نیز ظاهر شود. ۱۱بلی، در تمام دورۀ زندگی خود همیشه به خاطر عیسی به مرگ تسلیم میشویم تا زندگی عیسی در جسم فانی ما ظاهر شود. ۱۲پس در حالی که اثرات مرگ در بین ما دیده میشود، اثرات زندگی در بین شما مشهود است.
۱۳نوشته شده است: «چون ایمان داشتم، سخن گفتم.» ما نیز سخن میگوئیم، چون ایمان داریم. ۱۴زیرا میدانیم خدا، که عیسی خداوند را پس از مرگ زنده گردانید، ما را نیز با عیسی زنده خواهد ساخت و با شما به حضور خود خواهد آورد. ۱۵این همه به خاطر شماست تا به هر اندازهای که فیض خدا شامل مردم بیشتری شود، شکر و سپاس برای جلال او نیز زیادتر شود.
۱۶بنابراین، امید خود را از دست نمیدهیم. اگرچه وجود ظاهری ما رفتهرفته از بین میرود، وجود باطنی ما روز بروز نو میشود. ۱۷و این رنج و زحمت ناچیز و زودگذر، جلال عظیم و بیپایانی را که غیرقابل مقایسه است برای ما فراهم میکند ۱۸و در ضمن، ما به چیزهای نادیدنی چشم دوختهایم نه به چیزهای دیدنی، زیرا آنچه به چشم میآید موقتی است، ولی چیزهای نادیدنی تا ابد دوام دارند.
۱زیرا ما میدانیم هرگاه این خیمهای که در آن به سر میبریم، یعنی این بدن زمینی ما فرو ریزد، خدا عمارتی ابدی که به دست انسان ساخته نشده، در آسمان برای ما فراهم میکند. ۲ما در اینجا برای پناه بردن به خانۀ آسمانی خود دائماً در آه و ناله هستیم ۳تا در پناه آن پوششی آسمانی، دیگر برهنه نباشیم. ۴تا زمانی که در این خیمه به سر میبریم در زیر بارهای سنگین ناله و فغان میکنیم، اما نه تنها نمیخواهیم خیمۀ فعلی خود را از دست بدهیم، بلکه میخواهیم پوششی آسمانی بر آن بیفزائیم تا سرانجام فانی در زندگی غرق شود. ۵خدا ما را برای همین منظور آماده ساخته است و روحالقدس خود را به عنوان ضامن اجرا و نمونۀ چیزهایی که در انتظار ماست به ما عطا فرموده است.
۶پس ما هیچ وقت مأیوس نمیشویم، زیرا میدانیم که اقامت در این بدن به معنی دوری از حضور خداوند است. ۷(راهنمای ما در زندگی ایمان ماست، نه آنچه میبینیم.) ۸پس مأیوس نمیشویم، چون ترجیح میدهیم که این خانۀ زمینی را ترک کرده و با خداوند در خانۀ آسمانی زندگی نمائیم. ۹بنابراین چه در اینجا باشیم و چه در آنجا، فقط یک هدف داریم و آن هم اینست که او را خوشنود سازیم. ۱۰زیرا همۀ ما همانطور که واقعاً هستیم، باید روزی در مقابل تخت داوری مسیح بایستیم تا مطابق آنچه که با بدن خود کرده ایم ـ چه نیک و چه بد ـ جزا بیابیم.
۱۱پس چون ما میدانیم که معنی ترس از خداوند چیست، کوشش میکنیم که مردم را متقاعد سازیم. خدا ما را کاملاً میشناسد و من نیز امیدوارم که شما در دلهای تان ما را خوب بشناسید. ۱۲ما نمیخواهیم باز از خود تعریف کنیم، بلکه میخواهیم دلیلی به شما بدهیم که به ما افتخار کنید تا بتوانید به کسانی که به ظاهر یک شخص فخر میکنند و نه به باطن او، جواب بدهید. ۱۳اگر ما عقل خود را از دست دادهایم، به خاطر خداست! و اگر عاقل هستیم به خاطر شماست! ۱۴زیرا محبت مسیح حاکم بر تمام افکار و اعمال ماست، چون میدانیم، اگر یک نفر به خاطر همۀ انسانها مُرد، یقین است که همه در مرگ او مُردند. ۱۵بلی، او برای همه مُرد تا آنانی که زندهاند دیگر برای خود زندگی نکنند، بلکه برای او زیست نمایند که به خاطر آنها مُرد و دوباره زنده شد.
۱۶دیگر ما دربارۀ هیچکس از روی معیارهای انسانی قضاوت نمیکنیم، گرچه زمانی ما چنین قضاوتی دربارۀ مسیح داشتیم، ولی دیگر چنین قضاوتی نداریم. ۱۷کسی که در مسیح است، خلقت نو است، هر آنچه کهنه بود درگذشت و اینک همه چیز نو شده است. ۱۸اینها همه از طرف خدائی است که به وسیلۀ مسیح، ما را که قبلاً دشمنان او بودیم به دوستان خود تبدیل کرده است و ما را وظیفه داد که به دشمنان دیگر او هم اعلام کنیم که آنها نیز میتوانند دوستان او بشوند. ۱۹به عبارت دیگر خدا به جای این که گناهان انسان را به حساب آورد، به وسیلۀ مسیح با دنیا آشتی نمود و پیام این آشتی را به ما سپرده است.
۲۰پس ما سفیرانی از جانب مسیح هستیم و گویی خدا به زبان ما وعظ میکند. پس ما به عنوان سفیران مسیح از شما التماس میکنیم: با خدا صلح و آشتی کنید. ۲۱مسیح کاملاً بیگناه بود، ولی خدا به خاطر ما او را گناه ساخت تا ما در پیوستگی با او عدالت خدا شویم.
۱پس ما که همکاران خدا هستیم، از شما که فیض خدا را یافتهاید در خواست میکنیم که نگذارید آن فیض در زندگی شما بیاثر بماند، ۲زیرا او میفرماید:
«در زمان مطلوب به تو گوش دادم،
و در روز نجات تو را کمک کردم.»
گوش بدهید! این زمان، زمان مطلوب است و امروز، روز نجات!
۳ما نمیخواهیم به هیچ صورت باعث لغزش کسی بشویم، مبادا نقصی در خدمت ما یافت شود، ۴بلکه میخواهیم با هر کاری که میکنیم نشان دهیم که خادمان حقیقی خدا هستیم، یعنی با تحمل زحمات و سختیها و دشواریها. ۵ما در تازیانهها، حبسها، شورشها، بیخوابیها، گرسنگیها و تلاشها و ۶همچنین با خلوص نیت، معرفت، صبر و حوصله و مهربانی نشان میدهیم که خادمان خدا هستیم. تمام این کارها را با کمک روحالقدس و با محبت بیریا ۷در اعلام پیام حقیقت و با قدرت خدا انجام میدهیم. تنها اسلحۀ ما، هم در دفاع و هم در حمله، داشتن زندگی پاک و بیآلایش است. ۸گاه احترام و گاهی بیاحترامی میبینیم. گاه مورد لعن و گاهی مورد ستایش هستیم. ما را اشخاص دروغگو میشمارند، حال آنکه راستگو هستیم. ۹گمنام ولی در عین حال مشهوریم؛ به حال مرگ افتادیم، ولی هنوز زنده ایم. ما شکنجه میبینیم، ولی به قتل نمیرسیم. ۱۰غمگین، ولی پیوسته شادمانیم؛ ما چون گدا، فقیر هستیم، ولی در عین حال بسیاری را دولتمند میسازیم؛ بیچیزیم اما دارای همه چیز هستیم.
۱۱ای مردمان قرنتس، ما چیزی از شما پنهان نکردهایم؛ بلکه دلهای خود را برای شما باز کردهایم. ۱۲اگر روابط شما با ما سرد شده است، این از جانب ما نیست، بلکه باید ریشۀ آن را در دلهای خود بجوئید. ۱۳آیا شما نباید در مقابل محبت ما همان گرمی را نشان دهید و دلهای تان را به سوی ما باز کنید؟ (من مانند یک پدر با فرزندان خود سخن میگویم.)
۱۴از وابستگیهای نامناسب با اشخاص بیایمان دوری کنید، زیرا چه شراکتی بین نیکی و بدی است و چه رفاقتی بین روشنائی و تاریکی؟ ۱۵چه توافقی بین مسیح و شیطان وجود دارد و چه هماهنگی بین ایماندار و بیایمان؟ ۱۶و یا چه رابطه بین خانۀ خدا و بُتها هست؟ زیرا ما خانۀ خدا هستیم، چنانکه خدا فرموده است:
«من در ایشان ساکن خواهم بود
و در میان آنها به سر خواهم بُرد.
من خدای ایشان خواهم بود و آنها قوم من.»
۱۷و خداوند میفرماید:
«از میان آنها خارج شوید
و خود را از آنها جدا سازید
و به چیزهای ناپاک دست نزنید
و من شما را خواهم پذیرفت.
۱۸خداوند متعال میفرماید:
من پدر شما خواهم بود
و شما پسران و دختران من خواهید بود.»
۱ای عزیزان، این وعدهها به ما داده شده است، پس ما چقدر باید خود را از هر چیزی که جسم و جان ما را آلوده میسازد پاک کنیم و با خداترسی تقدس خود را به کمال برسانیم.
۲قلبهای خود را به سوی ما باز کنید. ما نسبت به هیچ کس به ناحق رفتار نکردیم، اخلاق کسی را فاسد نساختیم و فریبکاری نکردیم. ۳من نمیخواهم با سخنان خود شما را ملامت سازم، زیرا چنانکه قبلاً گفته بودم، شما آنقدر در نزد ما عزیز هستید که نه مرگ میتواند شما را از ما جدا سازد، نه زندگی. ۴من چقدر به شما اطمینان دارم و چقدر به شما افتخار میکنم! و با وجود تمام زحمات و مشکلاتی که داریم، من دلگرمی و خوشی زیادی دارم.
۵مثلاً وقتی به مقدونیه رسیدیم نه تنها نتوانستیم برای رفع خستگی خود کمی استراحت کنیم، بلکه از هر طرف دچار زحمت شدیم. از یک طرف با دیگران در نزاع بودیم و از طرف دیگر باطناً میترسیدیم. ۶اما خدا که به دلشکستگان دلداری میدهد، با آمدن تیطُس به ما دلگرمی بخشید. ۷تنها آمدن او نبود که ما را خوشحال ساخت، بلکه تشویق شما از او نیز در خوشی ما مؤثر بود. او به من گفت که شما چقدر میخواهید مرا ببینید و چگونه از کاری که کرده بودید پشیمان شدهاید و چقدر اکنون از من دفاع میکنید. این چیزها خوشی مرا بیشتر کرده است.
۸با این که نامۀ من باعث ناراحتی شما گردیده است، من از نوشتن آن پشیمان نیستم. وقتی دیدم که آن نامه باعث رنجش شما شده بود (اگرچه موقتی بود)، تا مدتی از نوشتن آن پشیمان شده بودم، ۹اما حالا خوشحالم، نه به علت رنجی که دیدید، بلکه به سبب اینکه این غم سبب شد، که شما راه خود را تبدیل کنید. زیرا مطابق ارادۀ خدا شما دچار درد و رنج شدید تا به این وسیله از تنبیه ما کاملاً در امان باشید. ۱۰وقتی متحمل چنین رنجی میشوید و آن را ارادۀ خدا میدانید، این باعث توبه و در نتیجه نجات شما میگردد و هیچ پشیمانی به دنبال ندارد، اما درد و رنج دنیوی باعث مرگ میشود. ۱۱ببینید، درد و رنجی که مطابق ارادۀ خدا تحمل کردهاید چه صفات نیکویی در شما به وجود آورده است: جدیت، دفاع از بیگناهی خویش و ناراحتی در مقابل بیعدالتیها، ترس از شرارت، علاقه و غیرت و تعصب برای به جزا رسانیدن خطاکاران! شما خوب نشان دادید که در تمام جریان بیتقصیر هستید.
۱۲من آن نامه را به خاطر آن شخص ظالم و یا آن مظلوم ننوشتم، بلکه تا بر شما معلوم شود که میزان علاقه و اطاعت شما نسبت به ما در حضور خدا چقدر زیاد است. ۱۳بنابراین مخصوصاً وقتی دیدم تیطُس، از اینکه همۀ شما موجب آرامش و آسودگی خیال او شدید، شاد و خوشحال است، ما بسیار دلگرم شدیم. ۱۴من پیش او از شما زیاد تعریف کردم و شما آبروی مرا حفظ کردید! بلی، همانطور که سخنان ما دربارۀ شما تماماً راست بود، فخر ما نیز پیش تیطُس به حقیقت پیوست. ۱۵و هر وقت او اطاعت شما را و آن ترس و لرزی که در زمان ملاقات با او نشان دادید، به یاد میآورد محبتش نسبت به شما بیشتر میشود. ۱۶من چقدر خوشحالم که میتوانم از هر حیث به شما اطمینان داشته باشم.
۱ای برادران، میخواهم از آنچه فیض خدا در کلیساهای مقدونیه کرده است، آگاه شوید. ۲آنها با زحماتی که دیدهاند سخت آزموده شدهاند و با وجود این که بسیار فقیر بودند، از خوشی فراوان پُر شدهاند و نتیجۀ این خوشی بخشش و سخاوتمندی بیاندازۀ آنها بود. ۳من، خود شاهد هستم که آنها به اندازۀ توانائی خود و حتی بیشتر از آن با علاقه به دیگران کمک کردند. ۴و با اصرار زیاد از ما خواهش کردند که در افتخار رفع نیازمندیهای مقدسین شریک شوند. ۵این کار ایشان بیش از توقع ما بود، زیرا اول خود را به خداوند تسلیم کردند و بعد مطابق ارادۀ خدا، خود را در اختیار ما گذاشتند. ۶پس ما از تیطُس که این کار را در میان شما شروع کرده بود، خواستیم که آن را به اتمام برساند. ۷از این گذشته، چنانکه شما در هر امر دیگری از قبیل ایمان، سخندانی، درک حقیقت، جدیت و محبت نسبت به ما غنی هستید، میخواهیم که در این امر خیر هم غنی باشید.
۸این را به عنوان یک فرمان به شما نمیگویم بلکه میخواهم با اشاره به جدیت دیگران محبت شما را بیازمایم. ۹شما میدانید که عیسیمسیح، خداوند ما چقدر بخشنده بود. گرچه دولتمند بود، بخاطر شما خود را فقیر ساخت تا شما از راه فقر او دولتمند شوید.
۱۰در این مورد نظر خود را ابراز میکنم: چون شما اولین کسانی بودید که در یک سال پیش نه تنها علاقمند و راغب به کمک دیگران بودید بلکه عملاً این کار را کردید، اکنون به صلاح شماست که به این کار ادامه دهید و تمام کنید. ۱۱آن زمان بسیار میخواستید که این کار را انجام دهید و اکنون مطابق علاقۀ خود، با میل این کار را به اتمام برسانید. ۱۲اگر کسی واقعاً میخواهد کمک کند، خدا هدیۀ او را نسبت به آنچه دارد میپذیرد، نه مطابق آنچه ندارد.
۱۳مقصودم این نیست که دیگران از زیر بار، شانه خالی کنند و شما بار ایشان را بدوش بگیرید. نخیر! بلکه میخواهم این یک عمل متقابل باشد. یعنی آنچه را که شما فعلاً به آن نیازی ندارید، برای رفع نیازمندیهای آنها بدهید ۱۴تا روزی مازاد ایشان هم نیازمندیهای شما را رفع نماید و به این وسیله مساوات برقرار میشود. ۱۵چنانکه نوشته شده است: «او که زیاد جمع کرد زیادی نداشت، و آنکه اندک اندوخت کم نداشت.»
۱۶خدا را شکر که او شوقی مانند آنچه من نسبت به شما دارم در دل تیطُس ایجاد کرده است. ۱۷او نه تنها درخواست ما را قبول کرد؛ بلکه با شوق و ذوق و از روی علاقۀ خود میخواست پیش شما بیاید. ۱۸همراه او آن برادری را که در تمام کلیساها به خاطر بشارت دادن انجیل شهرت یافته است، میفرستم. ۱۹علاوه بر این، او از طرف کلیساها مقرر شده است که همراه ما باشد و این کار خیریه را برای جلال خدا و به نشانۀ حُسن نیت ما انجام دهید.
۲۰ما با نظارت بر امر جمعآوری و توزیع بخششهای سخاوتمندانۀ شما بسیار مراقب هستیم، مبادا کسی بر ما انتقاد کند. ۲۱بلی، میکوشیم نه فقط آنچه را که در نظر خداوند درست است انجام دهیم، بلکه آنچه را که مردم نیز میپسندند به عمل آوریم.
۲۲برادر خود را که بارها او را آزموده و همیشه او را جدی یافتهام با آنها میفرستم. او اکنون به سبب اطمینان بزرگی که به شما دارد بیش از پیش شوق دیدن شما را دارد. ۲۳و اما تیطُس، او در خدمت شما، یار و همکار من است و برادران دیگر هم که با او میآیند نمایندگان کلیساها و مایۀ جلال مسیح هستند. ۲۴بنابراین محبت خود را به ایشان و در ضمن به تمام کلیساها نشان دهید، تا همه بدانند تعریفی که من از شما کردهام، بیاساس نبوده است.
۱در واقع هیچ نیازی نیست که دربارۀ پولی که به عنوان اعانه برای ایمانداران فرستاده میشود برای شما بنویسم، ۲زیرا میدانم که شما میخواهید کمک کنید. من نزد مردم مقدونیه از شما تعریف کردهام و گفتهام که برادران ما در یونان از سال پیش تا به حال آمادۀ کمک بودهاند و شوق شما، عدۀ زیادی از آنها را برای این کار برانگیخته است. ۳اکنون این برادران را پیش شما میفرستم و برای این که تعریفی که ما از شما کرده ایم سخنان بیمعنی نباشد، همانطور که من به ایشان قول داده بودم، آمادۀ کمک به آنها باشید. ۴وگرنه، اگر اهالی مقدونیه همراه من بیایند و ببینند که پس از آن همه اعتمادی که به شما داشتم، شما آماده کمک نیستید، ما در مقابل آنها شرمنده خواهیم شد تا چه رسد به شما! ۵پس لازم دانستم که این برادران را وادار کنم، که قبل از من پیش شما بیایند و هدایای شما را که وعده کرده بودید، قبلاً آماده سازند تا وقتی من به آنجا برسم آن اعانه آماده باشد و معلوم شود که بخشش شما از روی علاقه بوده است و نه به زور.
۶به یاد داشته باشید: کسی که بذر کم بکارد محصول کم درو خواهد کرد و آنکه دانۀ بسیار بکارد محصول فراوان درو خواهد نمود. ۷پس هر کس باید مطابق آن چه در دل خود تصمیم گرفته است، بدهد و نه از روی بیمیلی و اجبار، زیرا خدا کسی را دوست دارد که با خوشی میبخشد. ۸و او قادر است که هر نوع برکتی را به شما عطا فرماید تا همیشه به اندازۀ کفایت و حتی بیش از آن داشته باشید تا بتوانید با سخاوتمندی در امور خیر و نیکو بذل و بخشش کنید. ۹چنانکه نوشته شده است:
«خدا با سخاوت به نیازمندان میبخشد
و خیرخواهی او تا به ابد باقی است.»
۱۰خدا که بذر را برای برزگر و نان را برای خوردن فراهم میسازد، بذر بخشندگی را برای شما مهیا و آن را چند برابر خواهد ساخت تا محصول کارهای خیر و نیکوی شما فراوان باشد. ۱۱خدا شما را بسیار غنی میسازد تا شما از هر لحاظ سخاوتمند باشید و به این وسیله عدۀ زیادی خدا را برای کاری که ما کردهایم، سپاسگزاری خواهند کرد. ۱۲پس این خدمت ما نه فقط نیازمندیهای مقدسین را تأمین میکند، بلکه موجب سپاسگزاری عدهای زیاد از خدا نیز میگردد. ۱۳این خدمت شما دلیل بر ایمان شماست و مردم خدا را برای آن شکر خواهند کرد. زیرا شما نه تنها به ایمان خود به انجیل مسیح اعتراف میکنید، بلکه آنها و دیگران را در آنچه دارید شریک میسازید. ۱۴و آنها این لطف بزرگی را که خدا به شما کرده است خواهند دید و با محبت و علاقۀ زیاد برای شما دعا خواهند کرد. ۱۵خدا را برای بخشش غیرقابل توصیف او سپاس بگوئیم!
۱اکنون من پولُس بخاطر تواضع و ملایمت مسیح، شخصاً از شما درخواست میکنم ـ بلی، همان پولُس که بنا به گفتۀ بعضی از شما، پیش روی شما فروتن و ملایم ولی دور از شما گستاخ هستم ـ ۲از شما التماس میکنم که مرا مجبور نسازید، وقتی با شما هستم با گستاخی با شما رفتار کنم، چون تصمیم گرفتم در مقابل آنها که گمان میکنند، ما با انگیزههای دنیوی عمل میکنیم، گستاخ باشم! ۳اگر چه ما در این دنیا به سر میبریم، اما جنگی که میکنیم دنیوی و جسمانی نیست. ۴اسلحۀ جنگ ما سلاحهای دنیایی نیست، بلکه از طرف خدا قدرت دارد تا قلعهها را ویران کند. ۵ما هر نوع استدلال و هر ادعای تکبرآمیز را که در مقابل معرفت خدا قرار بگیرد از بین میبریم و تمام افکار و خیالات را تحت فرمان مسیح در میآوریم. ۶وقتی اطاعت شما نسبت به ما کامل شود، آن وقت کسانی را که نافرمانی میکنند، مجازات خواهیم کرد.
۷به آنچه در پیش چشمان شما قرار دارد توجه کنید! آیا کسی در میان شما مطمئن است که به مسیح تعلق دارد؟ آن شخص باید قبول کند که ما هم مثل او متعلق به مسیح هستیم. ۸شاید من دربارۀ اختیاراتی که خدا به من داده است، بیش از اندازه به خود فخر کرده باشم، ولی پشیمان نیستم. زیرا خدا این قدرت و اختیار را برای بنای شما به من داده است و نه برای خرابی شما! ۹فکر نکنید که میخواهم با رسالههای خود شما را بترسانم. ۱۰شاید کسی بگوید: «رسالههای او سخت و مؤثرند ولی حضور او بیاثر و بیانش تعریفی ندارد.» ۱۱این اشخاص خاطر جمع باشند که آنچه را از دور به وسیلۀ نامه مینویسم، هر وقت بیایم همان را به عمل خواهم آورد و تفاوتی در بین نخواهد بود.
۱۲البته ما جرأت آن را نداریم خود را با کسانی که خود را اینقدر بزرگ میدانند مقایسه کنیم و یا در یک سطح قرار دهیم. وقتی آنها خود را با یکدیگر میسنجند و با همدیگر مقایسه میکنند، نشان میدهند که چقدر احمق هستند! ۱۳و اما ما نمیتوانیم از آن حدی که برای ما تعیین شده، بیشتر فخر کنیم؛ یعنی به میزان خدمتی که خدا به ما سپرده است و آن شامل خدمت شما نیز میشود. ۱۴وقتی ادعا میکنیم که کلیسای شما هم در محدودۀ وظیفه ما قرار دارد از حد خود تجاوز نمیکنیم، زیرا ما اولین اشخاص بودیم که انجیل مسیح را به شما رسانیدیم. ۱۵ما از آنچه دیگران در خارج از محدودۀ وظیفه ما انجام دادهاند، به خود فخر نمیکنیم؛ بلکه امیدواریم که ایمان شما رشد کند و ما بتوانیم دامنۀ خدمت خود را وسیعتر سازیم، ۱۶تا سرانجام بتوانیم انجیل را در کشورهایی که در آن سوی سرزمین شماست، اعلام نمائیم و آن وقت لازم نیست که ما به کاری که قبلاً در حوزۀ وظیفه شخصی دیگر انجام شده است، فخر کنیم.
۱۷چنانکه کلام خدا میفرماید: «هرکه بخواهد فخر کند، به خداوند فخر نماید.» ۱۸زیرا نه آنکه خودستایی کند، بلکه آن که خداوند از او تعریف کند، مورد قبول خدا واقع میگردد.
۱امیدوارم از سخنان من، که تا اندازۀ احمقانه است ناراحت نشوید، خواهش میکنم آن را تحمل کنید! ۲علاقۀ من نسبت به شما، علاقهای است خدایی، زیرا من شما را به عنوان یک دختر پاکدامن به عقد مسیح در آورده، به او تقدیم نمودم. ۳اما اکنون میترسم، همانطور که حوا به وسیلۀ زیرکی مار فریب خورد، افکار شما نیز از ارادت و اخلاصی که به مسیح دارید منحرف شود. ۴زیرا اگر کسی پیش شما بیاید و عیسی دیگری جز آن عیسی را که ما به شما اعلام کردیم، اعلام کند، آیا با خوشحالی او را قبول نمیکنید؟ و آیا حاضر نیستید با خوشحالی، روحی غیر از آنچه قبلاً پذیرفته بودید، بپذیرید و یا مژدهای غیر از آنچه قبلاً به شما داده شده بود، قبول کنید؟
۵گمان نمیکنم من از آن رسولان عالی مقام شما کمتر باشم! ۶شاید ناطق خوبی نباشم، ولی میدانم دربارۀ چه سخن میگویم! ما این را در هر فرصت و هر مورد ثابت کردهایم!
۷من انجیل را مفت و مجانی به شما رسانیدم، من خود را حقیر ساختم تا شما سرافراز شوید. آیا با این کار، من مرتکب گناه شدم؟ ۸من معاش خود را از کلیساهای دیگر گرفتم و یا به اصطلاح آنها را غارت کردم تا بتوانم مفت به شما خدمت کنم! ۹و وقتی با شما بودم، با وجود اینکه به پول احتیاج داشتم، به هیچ یک از شما بار نشدم؛ بلکه وقتی برادران از مقدونیه آمدند، احتیاجات مرا رفع نمودند. من هرگز بر شما بار نشدم و در آینده نیز نخواهم شد! ۱۰چنانکه راستی مسیح در زندگی من است، میگویم که هیچ چیز نمیتواند مانع فخر من در تمام سرزمین یونان باشد! ۱۱چرا کمک شما را قبول نکردم؟ چون شما را دوست ندارم؟ نه، خدا میداند که شما را دوست دارم.
۱۲من به این کار ادامه خواهم داد تا ادعای کسانی را که با غرور میگویند رسالت آنها و رسالت ما یک قسم است خنثی سازم. ۱۳زیرا این اشخاص رسولان دروغین و خادمین فریبکار هستند که خود را به شکل رسولان مسیح در میآورند. ۱۴این چیز عجیبی نیست، شیطان هم خود را به صورت فرشتۀ نور در میآورد. ۱۵پس اگر خادمین او خود را خدمتگزاران عدالت و نیکویی جلوه دهند، جای تعجب نیست! در عاقبت مطابق اعمال شان جزا خواهند یافت.
۱۶تکرار میکنم: هیچ کس مرا احمق نداند، ولی اگر دربارۀ من این طور فکر میکنید، پس اقلاً مرا مثل یک احمق بپذیرید تا بتوانم کمی به خود افتخار کنم. ۱۷حال از روی غرور و مثل یک آدم احمق از خود تعریف میکنم و نه مثل یک مسیحی. ۱۸چون بسیاری به امتیازات دنیوی خویش فخر میکنند، من هم میخواهم به امتیازات خود فخر کنم. ۱۹شما باید چقدر بافهم باشید که میتوانید اینطور با افراد احمق مدارا کنید! ۲۰البته اگر کسی شما را به بردگی درآورد، یا استثمار نماید، یا از شما بهرهبرداری کند، یا به چشم حقارت به شما نگاه کند و یا به صورت تان سیلی زند، حتماً ناراحت نخواهید شد! ۲۱با شرمساری باید بگویم که به علت ضعف خود ما بود که نتوانستیم این کارها را انجام دهیم!
اما اگر کسی جرأت کند که به چیزی فخر کند، من کمتر از او نیستم. (گفتم که مثل یک نادان حرف میزنم.) ۲۲آیا آنها عبرانی هستند؟ من هم هستم! آیا اسرائیلی هستند؟ من هم هستم! آیا از نسل ابراهیم هستند؟ من هم هستم! ۲۳آیا آنها خادمین مسیح هستند؟ من بیش از آنها او را خدمت کردهام! (باز مثل یک دیوانه حرف میزنم.) من بیش از آنها زحمت کشیدهام و بیش از آنها در زندان بودهام. دفعات بیشمار چوب خورده و چندین بار با مرگ روبرو شدهام. ۲۴یهودیان مرا پنج بار و هر بار سی و نه ضربه شلاق زدند، ۲۵و سه بار از رومیان چوب خوردم و یک بار هم سنگسار شدم. سه بار شکسته کشتی شدم و یک شب و یک روز دستخوش امواج بحر بودم. ۲۶در مسافرتهای خود، با خطر سیل و راهزنان روبرو بودم و از دست یهودیان و غیریهودیان و برادران دروغین در شهر و بیابان و بحر با مرگ روبرو شدم. ۲۷من متحمل سختیها، زحمات، و بیخوابی، گرسنگی و تشنگی فراوان شدهام و غالباً بدون خوراک و لباس کافی سرمای سخت زمستان را تحمل کردهام. ۲۸از آن گذشته، نگرانی برای تمام کلیساها، باری است که شب و روز بر دوش من است. ۲۹وقتی یکی ضعیف است آیا من در ضعف او شریک نیستم؟ و اگر کسی لغزش بخورد، آیا من آتش نمیگیرم؟
۳۰اگر مجبورم فخر کنم، به آن چیزهایی خواهم بالید که ضعف مرا نشان میدهند. ۳۱خدا، پدر عیسی خداوند ـ تا ابد سپاس به نام او باد ـ میداند که من دروغ نمیگویم. ۳۲وقتی در دمشق بودم، والی آنجا که از طرف «حارث» پادشاه به این مقام منسوب شده بود، فرمان داد که نگهبانان شهر مرا دستگیر کنند، ۳۳اما برادران به وسیلۀ سبدی از پنجرهای که در دیوار شهر بود، مرا پائین فرستادند و از دست او فرار کردم.
۱حتی اگر اینگونه فخر کردن هیچ فایده نداشته باشد، باید به آن ادامه دهم. مثلاً میتوانم دربارۀ رؤیاها و مکاشفاتی که خداوند به من عطا فرمود صحبت کنم. ۲من شخصی را در مسیح میشناسم که چهارده سال پیش تا به آسمان سوم ربوده شد. (جسماً یا روحاً، نمیدانم، خدا میداند.) ۳فقط میدانم که این مرد به بهشت برده شد. (نمی دانم جسماً یا روحاً، خدا میداند.) ۴و چیزهائی شنید که آنقدر مقدس و محرمانه است که بیان آنها جایز نیست. ۵من حاضرم به تجربیات این مرد فخر کنم ولی در خودم هیچ دلیلی برای فخر کردن نمیبینم، مگر در ضعفهای خود. ۶اگر بخواهم به خود فخر کنم، مثل یک احمق سخن نخواهم گفت، زیرا هرچه بگویم عین حقیقت است. اما، چنین کاری نخواهم کرد، مبادا کسی بیش از آنچه در من میبیند یا از من میشنود برای من ارزش قایل شود.
۷و برای این که به خاطر مکاشفات فوقالعادهای که دیدهام مغرور نشوم، ناخوشی جسمانی دردناکی به من داده شد، که مانند قاصدی از طرف شیطان مرا بکوبد تا زیاد مغرور نشوم. ۸سه بار از خداوند درخواست کردم که آن را از من دور سازد، ۹اما او در جواب به من گفت: «فیض من برای تو کافیست، زیرا قدرت من در ضعف تو کامل میگردد.» پس چقدر بیشتر با مسرت به ضعف و ناتوانی خود فخر خواهم کرد تا قدرت مسیح مرا فرا گیرد. ۱۰بنابراین، من به خاطر مسیح، ضعفها، بیحرمتیها، سختیها، آزارها و دشواریها را با آغوش باز میپذیرم زیرا در هنگام ضعف، قوی هستم.
۱۱من درست مثل یک احمق حرف میزنم، ولی تقصیر شماست. شما باید از من تعریف میکردید، زیرا حتی اگر من هیچ به حساب نیایم، باز هم از آن رسولان عالی مقام شما کمتر نیستم. ۱۲علایمی که رسالت مرا ثابت میکند با صبر تمام در میان شما ظاهر شد: از جمله آیات و عجایب و معجزات بود. ۱۳از چه لحاظ طرز رفتار من با شما بدتر از کلیساهای دیگر بود، جز اینکه برای خرچ زندگی خود از شما کمک نمیگرفتم؟ مرا برای چنین بیعدالتی ببخشید!
۱۴اکنون این سومین بار است که حاضرم نزد شما بیایم و قول میدهم که به شما بار نخواهم شد، زیرا من شما را میخواهم نه پول تان را! فرزندان نباید برای والدین پسانداز کنند، بلکه بر عکس والدین باید در فکر فرزندان خود باشند. ۱۵پس من خوشحال میشوم که اموال و حتی جان خود را در راه شما بدهم. اگر من شما را اینقدر دوست دارم، آیا شایسته است که شما مرا کمتر دوست داشته باشید؟
۱۶شما قبول میکنید که من بر شما تحمیل نشدم! اما در عوض میگوئید که من خیلی چالاک بودم و با حیله شما را فریب دادم! ۱۷چطور؟ آیا من به وسیلۀ کسانی که پیش شما فرستادم، از شما بهرهای گرفتم؟ ۱۸من خواهش کردم که تیطُس پیش شما بیاید و آن برادر مشهور را با او فرستادم. آیا تیتوس از شما بهرهای گرفت؟ مگر من و او به وسیلۀ یک روح هدایت نشدیم؟ مگر هر دوی ما در یک راه قدم نگذاشتیم؟
۱۹شاید گمان میکنید که ما در طول این مدت میکوشیم پیش شما از خود دفاع کنیم! نخیر، ما در حضور خدا و در پیوستگی با مسیح سخن میگوئیم. بلی ای دوستان عزیز، هرچه میکنیم برای بنای شماست. ۲۰من از این میترسم که وقتی پیش شما بیایم! شما را غیر از آنچه میخواهم بیابم و شما نیز مرا غیر از آنچه میخواهید بیابید! بلی، میترسم که در آنجا با نزاع، حسد، تندخوئی، خودخواهی، بدگوئی، سخنچینی و خودپسندی و هرج و مرج روبرو شوم. ۲۱و میترسم این بار که بیایم خدای من بار دیگر آبروی مرا در حضور شما بریزد، یعنی من برای اشخاصی که گناه کردهاند و از ناپاکی و فساد اخلاقی و اعمال شهوانی خود توبه نکردهاند، اشک خواهم ریخت.
۱این بارِ سوم است که من به ملاقات شما میآیم. «هر موضوعی به گواهی دو یا سه شاهد ثابت خواهد شد.» ۲می خواهم به شما که در گذشته مرتکب گناه شدهاید و به همۀ اشخاص دیگر اخطار نمایم، همان مطلبی را که در خلال دومین ملاقات خود به شما گفته بودم، اکنون که از شما دور هستم بار دیگر تکرار کنم: این بار که پیش شما بیایم هیچ یک از شما نمیتواند از تنبیه من فرار کند. ۳در آن صورت شما دلیلی خواهید داشت که مسیح به وسیلۀ من سخن میگوید. او در مناسبات خود با شما ضعیف نیست بلکه قدرت او در میان شما دیده میشود. ۴اگرچه در ضعف و ناتوانی بر روی صلیب کشته شد، اکنون با قدرت خدا زندگی میکند. ما نیز مثل او جسماً ضعیف هستیم، اما در روابط خود با شما با قدرت خدا در مسیح زیست میکنیم.
۵خود را بیازمائید و خود را امتحان کنید تا بفهمید آیا ایمانی که دارید، ایمان حقیقی است یا نه. شما باید تا این موقع دانسته باشید که عیسیمسیح در شماست. (مگر اینکه در امتحان رد شده باشید!) ۶امیدوارم که شما درک کرده باشید که ما در این امتحان ناکام نشدهایم! ۷دعای ما در پیشگاه خدا این است که شما از گناه دور باشید، نه برای اینکه خود را قابل قبول معرفی کنیم، بلکه ما میخواهیم اعمال شما راست و درست باشد حتی اگر ما اشخاص مردود معرفی شویم. ۸ما نمیتوانیم بر ضد حقیقت اقدامی کنیم، بلکه فقط برای پیشرفت آن میکوشیم. ۹ما از اینکه خود ضعیف هستیم و شما قوی، خوشحالیم؛ زیرا دعا میکنیم که شما کامل بشوید. ۱۰علت نوشتن این چیزها در وقتی که هنوز از شما دور هستم این است که وقتی به آنجا برسم، مجبور نباشم با شما با خشونت رفتار کنم؛ زیرا هر قدرت و اختیاری که خداوند به من بخشیده است، برای بنا کردن بود، نه برای خراب کردن.
۱۱در خاتمه، ای برادران، خداحافظ. برای رشد و تکامل خود بکوشید. به آنچه میگویم توجه نمائید: با یکدیگر مدارا کنید و در صلح و صفا به سر برید و خدا که سرچشمۀ محبت و سلامتی است، با شما خواهد بود. ۱۲با بوسۀ مقدسانه به یکدیگر سلام گوئید. تمام مقدسین به شما سلام میرسانند. ۱۳فیض عیسیمسیح خداوند، محبت خدا و مشارکت روحالقدس با همۀ شما باد. آمین.